عشق رویایی







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





هلو میوه بهشتی...

 

شبی حس کردم این دل در تب و تاب

به هر سو میرود گریان و بی تاب

بدو گفتم چرا دیوانه گشتی ؟

اسیر خانه و کاشانه گشتی؟

چرا دیگر ز کارت باز ماندی؟

چرا با غصه ها دمساز ماندی؟

چراپمپاژ خون از یاد بردی ؟

مگر سیلی زدست یار خوردی؟

ندا امد که عاشق گشته ام من

به دل مهر حبیبی کشته ام من

همان هولوی خوشگل در خیابان

شماره دادنش کردت هراسان

به او گفتم که ای قلب شکسته!

تو ای همسایه ی ششهای خسته!

همی خاکت به سر ای قلب پاره

مگر قحطی دختر شد دوباره؟

نگاهت را به اطرافت بچرخان

و کیسی باب من پیدا بگردان

دل پر رو ز جای خود براشفت

گره در ابروان کرد و همی گفت

همانی را که می گویم بباید

فقط با او شب و روزم سر اید

بزن زنگی مهیا کن قراری

نگاه من نکن همچون حماری

به دل کفتم اگر آتش بگیری

اگر از دوری او هم بمیری

به یاری دیگر اندیشم همیشه

مزن بر جان من تعنه و تیشه

تو کوری و چرا از روی احساس

فقط خواهی زنی با عشق خود لاس

چه خوب آن شاعر دانای عالم

سروده مصرعی در وصف حالم

((اگر عاشق شدی در شهرغربت

سوار خر شو و برکرد ولایت....))

نصیحت میکنم ای همکلاسی

به گوش خود بیاویزش اساسی

نگویی بهمن گردن شکسته

تونگشودی مرا چشمان بسته

همیشه احتیاطی کار کردن

زمن گفتن ز تو انکار کردن

تتن تن تن تتن تن تن تتن تن

به جز وزنش چه میخاهی تو از من



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط بهمن در 23:25 | |